آیه 42 سوره نور
<<41 | آیه 42 سوره نور | 43>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و (بدانید که) ملک و پادشاهی آسمانها و زمین خاص خداست و بازگشت (همه خلایق) به سوی خداست.
و مالکیّت و فرمانروایی آسمان ها و زمین فقط در سیطره خداست، و بازگشت همه به سوی خداست.
و فرمانروايى آسمانها و زمين از آنِ خداست، و بازگشت [همه] به سوى خداست.
از آن خداست فرمانروايى آسمانها و زمين و بازگشت همگان نزد اوست.
و از برای خداست حکومت و مالکیّت آسمانها و زمین؛ و بازگشت (تمامی موجودات) بسوی اوست!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الطَّيْرُ صَافَّاتٍ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبِيحَهُ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِما يَفْعَلُونَ «41»
آيا نديدى كه هر كه در آسمانها و زمين است و پرندگان بال گشوده (در حال پرواز) براى خدا تسبيح مىگويند، و هر يك نيايش و تسبيح خود را مىداند؟ و خداوند به آنچه مىكنند، داناست.
وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ «42»
و فرمانروايى آسمانها و زمين، مخصوص خداست. و بازگشت (همه) به سوى اوست.
نکته ها
قرآن، بارها مسألهى تسبيح موجودات و سجده و نماز آنها را با صراحت بيان كرده و فرموده است: شما تسبيح آنها را نمىفهميد. «1» از اين آيات به دست مىآيد كه علم و شعور، مخصوص انسانها نيست. گرچه بعضى مفسّران تسبيح موجودات هستى را تسبيح تكوينى
«1». اسراء، 44.
جلد 6 - صفحه 196
و زبان حال آفرينش دانستهاند، ولى ظاهر آيات بر خلاف اين مطلب است.
خداوند، در اين آيه چند مرتبه به صورت غير مستقيم، به انسان هشدار داده است:
الف: موجودات آسمان و زمين و پرندگان در حال تسبيح هستند. چرا انسان غافل است؟!
ب: تسبيح موجودات، آگاهانه است. چرا انسان در نماز حضور قلب ندارد؟!
ج: پرندگان، هنگام پرواز در هوا در حال تسبيح و نمازند، امّا برخى انسانها هنگام پرواز در آسمان، در حال غفلت و مستى به سر مىبرند!
در روايات مىخوانيم: امام صادق عليه السلام هنگامى كه صداى گنجشكى را شنيد فرمود: اين پرنده مشغول دعا و تسبيح است. «1»
پیام ها
1- تنها به خود نينديشيد، به اطراف خود هم بنگريد و در هستى نيز مطالعه و انديشه كنيد. «أَ لَمْ تَرَ»
2- در ميان موجودات هستى، پرندگان، آن هم در حال پرواز، توجّه خاصّى به خدا دارند. «وَ الطَّيْرُ صَافَّاتٍ»
3- همهى موجودات، شعور دارند ونماز و تسبيح آنها، آگاهانه است. «كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ»
4- نماز، در صورتى ارزش دارد كه نمازگزار بداند چه مىگويد و چه مىكند. «كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ»
5- نماز و تسبيح هر موجودى به صورت خاصّى است. «صَلاتَهُ وَ تَسْبِيحَهُ»
6- خداوند، بر جزئيات تمام اعمال آگاه است. «عَلِيمٌ بِما يَفْعَلُونَ»
7- نظام هستى، هم فرمانروا دارد؛ وَ لِلَّهِ مُلْكُ ... و هم هدفدار است. «وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ»
«1». تفسير كبيرفخررازى، روح البيان.
تفسير نور(10جلدى)، ج6، ص: 197
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ (42)
وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ: و خاصه خدا است ملكيت و ملكيت آسمانها و زمينها، زيرا حق تعالى خالق آسمان و زمين و آنچه در آنهاست، و اوست قادر و قاهر و متصرف در تمام آنها از حيث ايجاد و اعدام و ابداء و اعاده.
وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ: و بسوى جزاى خداست بازگشت بندگان.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الطَّيْرُ صَافَّاتٍ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبِيحَهُ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِما يَفْعَلُونَ (41) وَ لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ (42) أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُزْجِي سَحاباً ثُمَّ يُؤَلِّفُ بَيْنَهُ ثُمَّ يَجْعَلُهُ رُكاماً فَتَرَى الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلالِهِ وَ يُنَزِّلُ مِنَ السَّماءِ مِنْ جِبالٍ فِيها مِنْ بَرَدٍ فَيُصِيبُ بِهِ مَنْ يَشاءُ وَ يَصْرِفُهُ عَنْ مَنْ يَشاءُ يَكادُ سَنا بَرْقِهِ يَذْهَبُ بِالْأَبْصارِ (43) يُقَلِّبُ اللَّهُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ إِنَّ فِي ذلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصارِ (44) وَ اللَّهُ خَلَقَ كُلَّ دَابَّةٍ مِنْ ماءٍ فَمِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلى بَطْنِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلى رِجْلَيْنِ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلى أَرْبَعٍ يَخْلُقُ اللَّهُ ما يَشاءُ إِنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (45)
لَقَدْ أَنْزَلْنا آياتٍ مُبَيِّناتٍ وَ اللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ (46)
ترجمه
آيا نديدى كه خدا تسبيح ميكند مر او را هر كه در آسمانها و زمين است و پرندگان بال گشادگان در هوا هر يك بتحقيق دانسته دعايش را و تسبيحش را و خدا دانا است بآنچه ميكنند
و براى خدا است پادشاهى آسمانها و زمين و بسوى خدا است بازگشت
آيا نديدى كه خدا بتدريج ميراند ابر را پس تأليف ميكند ميان آن پس ميگرداند آنرا متراكم برروى هم پس مىبينى باران را كه بيرون ميآيد از لابلايش و فرو ميفرستد از آسمان از كوههائى كه باشد در آن از تگرگ پس صدمه ميرساند بآن كسى را كه بخواهد و بر ميگرداند آنرا از كسيكه بخواهد نزديك ميشود تابش برقش ببرد چشمها را ميگرداند
خدا شب و روز را همانا در آن هر آينه عبرتى است براى صاحبان بصيرت
و خدا آفريد هر جنبندهئى را از آب پس بعضى از آنها آنست كه راه ميرود بشكمش و بعضى از آنها آن است كه راه ميرود بدو پاى و بعضى از آنها آنست است كه راه ميرود
جلد 4 صفحه 36
بر چهارپاى ميآفريند خدا آنچه را ميخواهد همانا خدا بر همه چيزى توانا است
هر آينه بتحقيق فرستاديم آيتهاى روشن كنندهئى و خدا هدايت ميكند آنرا كه ميخواهد براه راست.
تفسير
خداوند سبحان در اين آيات شريفه براى اثبات عظمت و قدرت كامله خويش به پيغمبر خود فرموده آيا نديدى و ندانستى كه تسبيح و تنزيه ميكند خدا را از شريك و عديل و نظير و ضدّ و ندّ و هر نقص و عيبى هر كس در آسمانها و زمين است از صاحبان عقول از قبيل ملائكه و جن و انس يا هر موجودى كه در آنها است اگر كلمه من بملاحظه تغليب صاحبان عقول بر غير آنها ذكر شده باشد و اين تسبيح يا مقالى است و آن اختصاص باهل ايمان دارد يا حالى است كه آن شامل تمام موجودات است چون تمام آنها بلسان حال دلالت دارند بر وجود صانع خبيرى كه منزه و مبرى است از هر نقص و فتورى
«برگ درختان سبز در نظر هوشيار
هر ورقى دفترى است معرفت كردگار»
و معرفت باين تسبيح اختصاص به پيغمبر اكرم ندارد بلكه هر كس مختصرى تفكر در اوضاع كائنات نمايد دلالت آنها بر چنين خالقى براى او مشهود ميشود بلكه همه اين معرفت را بالفطره دارند نهايت آنكه شواغل دنيوى آنها را منصرف از توجه بعرفان خودشان نموده لذا در مواقع شدت بالطبع متوجه بخداوند عالم خبير بصير قدير ميشوند بلى ممكن است استماع تسبيح فطرى آنها كه نقل شده اختصاص بآنحضرت و سائر اولياء اللّه داشته باشد و اين دلالت ذاتى كه تسبيح حالى است بيشتر مشهود ميشود در پرندگان كه بال گشادگان در هوا طيران ميكنند بحول و قوه الهى كه بآنها عنايت شده و مانع از سقوط بزمين است با آنكه جسم ثقيلند و بالهام غيبى كه قبض و بسط بال و صفيف و دفيف آنها هر يك در وقت لزوم مشهود است لذا تخصيص بذكر يافتهاند و بالاتر از اين آنستكه تمام موجودات در عالم بالا اشتغال بطلب ذاتى و تسبيح فطرى خودشان در وقت تجلّى الهى بصفات جمال داشتهاند ولى در اين عالم كه آمدند خاموش شدند بلكه در اين عالم هم هر يك بحسب حال و مقال مناسب با خودشان اشتغال بدعا و ثناى الهى دارند و متوجه بحال خودشان هم هستند منتهى گوش شنوا
جلد 4 صفحه 37
ميخواهد كه بشنود لذا ميگويند ما سميعيم و بصيريم و هشيم با شما نامحرمان ما خامشيم و قمى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه هيچ پرندهئى در صحرا و دريا صيد نشود و هيچ چرندهئى مگر براى كوتاهى او در ذكر خدا و نيز از آنحضرت نقل شده كه گنجشكها قبل از طلوع آفتاب و بعد از آن تقديس پروردگار خود و در خواست روزيشان را مينمايند و از امير المؤمنين عليه السّلام روايت شده كه خواندن خروسها در زمين جواب گوئى و به تبع خواندن ملكى است بصورت خروس با اوصاف مخصوصى از عظمت و احاطه و ارتفاع كه ميگويد اشهد ان لا اله الا اللّه و اشهد انّ محمدا رسول اللّه و خاتم النبيّين و انّ وصيّه خير الوصيّين سبّوح قدّوس ربّ الملائكة و الرّوح و در اين باب در سور سابقه مخصوصا سوره بنى اسرائيل شرح مفصلى گذشت و بنابر آنچه ذكر شد ضمير در قد علم راجع بكلّ است چنانچه ظاهر كلام است و اگر راجع بخدا باشد محتاج به بيان نيست معلوم است كه خدا عالم بدعا و ثناى همه موجودات ميباشد چنانچه فرموده و خدا عالم است بافعال آنها و هر كس را بپاداش عملش از خير و شر ميرساند و نيز مسلّم است كه سلطنت حقه حقيقيّه در تمام آسمانها و زمين بالاستحقاق از آن حق است و غير او صلاحيت براى اين مقام ندارد و بازگشت تمام خلق در روز قيامت بحكم و فرمان او است و نيز فرموده آيا نديدى كه خداوند كمكم و بتدريج پارههاى ابر را از جوانب و اطراف ميراند پس احداث انضمام و تأليف ميكند ميان آن ابر متفرق پس قرار ميدهد آنرا متراكم هر قطعه فوق ديگرى پس مىبينى قطرات باران را كه از خلل و فرج آن ريزان است و نازل ميكند از جهت فوق كه ابر است از قطعات بزرگى كه مانند كوه است و در آن جهت جاى دارد از جنس تگرگ تگرگ را يا نازل ميكند از آسمان از قطعات ابرى كه هر يك در عظمت و صلابت مانند كوهى است مقدارى از جنس تگرگ را پس آسيب ميرساند بآن تگرگ بر جان و مال و باغ و زراعت هر كس بخواهد و صرف ميكند آن آفت و بلا را از هر كس بخواهد و بر هر تقدير مفعول ينزّل محذوف يا مقدر است ولى مبيّن است و بنظر حقير معناى دوم احسن و اسهل است اگر چه معناى اول بين مفسرين اشهر است و در هر حال نزديك ميشود كه ضوء برق آن ابر
جلد 4 صفحه 38
ببرد نور چشمها را از شدت لمعان و خدا شب را مبدّل بروز و روز را مبدل بشب ميكند و ميگرداند آن دو را كوتاه و بلند و سر دو گرم و در تمام اين اوضاع و انقلابات كه ذكر شد موجبات عبرت و خداشناسى براى صاحبان بصيرت فراهم است در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم فرمود خداوند قرار داده ابرها را غربيلها از براى باران آن آب ميكند تگرگ را تا ضرر نزند بچيزيكه ميرسد و آنچه مىبينيد شما در آن از تگرگ و صاعقه نقمت است از خدا بهر كس بخواهد اصابت ميكند و نيز از آنحضرت نقل شده كه تگرگ خورده نميشود چون خدا فرموده يصيب بها من يشاء من عباده و در فقيه از امام باقر عليه السّلام نقل نموده در حديثى كه در آن اقسام بادها ذكر شده كه بعضى از آنها بادهائى است كه ابر را حبس ميكند ميان آسمان و زمين و بعضى از بادها فشار ميدهد و تقطير ميكند آنرا باذن خدا و بعضى از بادها پراكنده ميكند آنرا و خداوند خلق فرموده هر جنبندهئى در زمين را كه حيوان باشد از منى چنانچه قمى ره فرموده يا از آب چون گفتهاند اصل تمام موجودات آب است چنانچه فرموده و جعلنا من الماء كلّ شىء حىّ پس بعضى از آنها حيوانات خزندهاند مانند مار و ماهى و كرم كه بشكم راه ميروند و بعضى از حيوانات بدو پا راه ميروند مانند انسان و پرندگان و بعضى بچهارپا مانند چرندگان و درندگان و قمى ره از امام صادق عليه السّلام و در مجمع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه بعضى از حيوانات به بيشتر از چهارپا راه ميروند و اثبات شىء نفى ما عدا نميكند چون خدا نميخواهد اقسام حيوانات را بيان بفرمايد ميخواهد بفرمايد خدا هر قسم بخواهد خلق ميكند از اين اقسام و غير آنها چون او بر هر مقدورى قادر است و اختلاف حيوانات با اتفاق اصلشان دليل بر وجود صانع خبير بصير حكيم مقتدر است و براى گرفتن اين نتيجه ذكر همان اقسام كافى است كه در انظار مردم جلوهگر است و در خاتمه براى اتمام حجت خود بر خلق فرموده كه بتحقيق ما نازل نموديم آيات واضحه و مبيّنه معارف و احكام را بر مردم تا تفكر و تأمل نمايند و مهتدى بهدايت الهى شوند ولى باز خدا هر كس را بخواهد توفيق تفكر و تأمل ميدهد و هدايت ميكند براه مستقيم موصل بحق و ببهشت و اينكه از حيوانات
جلد 4 صفحه 39
ديگر غير از انسان بكلمه من كه مخصوص بذوى العقول است تعبير شده گفتهاند براى وجود ذوى العقول است در حيوانات كه بآن ملاحظه از باب تغليب بضمير جمع ذوى العقول در فمنهم من يمشى از آنها تعبير شده تا موافق شود تفصيل با اجمال و توافق حاصل شود بين اقسام و بعضى فرمايش قمى را هم در باب خلق حيوانات از منى حمل بر اغلب نمودهاند و گفتهاند بعضى از حيوانات از منى خلق نميشوند ولى آب جزء مادّه آنها است چون يكى از عناصر اربعه است و اين خود وجه ديگرى است براى بيان خلق تمام حيوانات از آب و خالق باضافه بكلّ نيز قرائت شده و بنظر حقير خداوند براى بيان مراد از من فى السموات و الارض كه اعمّ از ذوى العقول ظاهرى است و تقرير و تثبيت تسبيح براى كلّيه حيوانات معامله ذوى العقول در منهم و كلمه من در سه موضع با آنها فرموده است خصوصا بملاحظه اثبات علم بدعا و تسبيح كه براى كلّ شده كه بايد اين مراعات بشود تا توافق بين آيه اولى و اين آيه حاصل گردد و اللّه اعلم بمرامه و محسّنات كلامه.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ لِلّهِ مُلكُ السَّماواتِ وَ الأَرضِ وَ إِلَي اللّهِ المَصِيرُ (42)
و اختصاص دارد بخداوند متعال مالكيت جميع سماوات و ارض و بسوي خداوند است بازگشت آنها.
(وَ لِلّهِ مُلكُ السَّماواتِ وَ الأَرضِ) خالق و موجد آنهاست و حافظ و نگهبان آنها و مفني و مزيل آنها.
(وَ إِلَي اللّهِ المَصِيرُ) بازگشت جن و انس بلكه حيوانات و وحوش فرداي قيامت بسوي او است چنانچه ميفرمايد (وَ إِذَا الوُحُوشُ حُشِرَت) تكدير آية 5.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 42)- و از آنجا که این تسبیح عمومی موجودات دلیلی بر خالقیت پروردگار است و خالقیت او دلیل بر مالکیت او نسبت به مجموعه جهان هستی است، و نیز دلیل بر آن است که همه موجودات به سوی او باز میگردند، اضافه میکند: «و برای خداست مالکیت آسمانها و زمین، و بازگشت تمامی موجودات به سوی اوست» (وَ لِلَّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِلَی اللَّهِ الْمَصِیرُ).
منظور از «تسبیح» و «حمد» همان چیزی است که ما آن را «زبان حال» مینامیم، یعنی مجموعه نظام جهان هستی و اسرار شگفتانگیزی که در هر یک از موجودات این عالم نهفته است، با زبان بیزبانی، با صراحت و بطور آشکار از
ج3، ص302
قدرت و عظمت خالق خود، و علم و حکمت بیانتهای او سخن میگویند، چرا که هر موجود بدیع و هر اثر شگفتانگیزی، حتی یک تابلو نفیس نقاشی یا یک قطعه شعر زیبا و نغز، حمد و تسبیح ابداع کننده خود میگوید، یعنی از یک سو صفات برجسته او را بیان میدارد (حمد) و از سوی دیگر عیب و نقص را از او نفی میکند (تسبیح) تا چه رسد به این جهان با عظمت و آن همه عجایب و شگفتیهای بیپایانش.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم